27 آذر 1403

بلکه بی علّت، وَ بیرون زین حِکَم …

معرفی کتاب “تصادف: شانس، آشوب و چرا هر کاری که انجام می دهیم مهم است؟”

می‌خواهید بدانید نظریه آشوب چه پیامدهایی درباره زندگی بشر با خود به همراه دارد؟ دکتر برایان کلاس در کتاب «تصادف»، به پدیده شانس، تصادف و آشوب می‌پردازد و نشان می دهد چگونه رویدادهای کوچک و تصادفی می‌توانند مسیر زندگی ما را کاملا منحرف کرده و همه چیز را تغییر دهند. به این ترتیب، ما می‌توانیم در آشوب، معنای جدیدی بیابیم و بیاموزیم که ما، و هر چیزی که در اطرافمان است، همه تصادف‌هایی هستیم که از دل جهانی رام‌نشدنی بیرون آمده‌ایم. او نشان می دهد که تنها با چند تغییر کوچک، تصادفی و به ظاهر بی‌اهمیت، نه تنها زندگی ما، بلکه زندگی میلیون‌ها نفر و جوامع ما ممکن است تغییر ‌کنند و اینکه جهان ما چگونه با برهم کنش های عجیب و رویدادهای به ظاهر تصادفی هدایت می شود. او در این کتاب به پرسش های ژرف زیادی پاسخ می دهد از جمله این که چگونه تعطیلات یک زوج باعث مرگ صد هزار نفر شد؟ چگونه یک تصادف کوچک در یک آکواریوم، سی میلیون نفر را از گرسنگی نجات داد؟ آیا تصمیم ما برای 5 دقیقه دیرتر بیدار شدن در صبح، می تواند کاملا آینده زندگی ما را دگرگون سازد؟ آیا تکامل انسان‌ها اجتناب‌ناپذیر بوده است، یا ما صرفاً محصول یک سری حوادث عجیب و غریب هستیم؟ چگونه با این که عملاً روی هیچ چیزی در این جهان کنترل نداریم اما روی همه چیز تأثیر می‌گذاریم؟

بزرگ ترین معمای بشریت: علت وقوع اتفاق‌ها چیست؟

گسست عجیبی بین نحوه تفکر ما در مورد گذشته و تفکر ما در مورد زمان حال وجود دارد. با فرض این‌که می‌توانستیم به گذشته سفر کنیم، این هشدار برایمان فعال می‌شد که: هیچ‌چیزی را لمس نکن. یک تغییر میکروسکوپی در گذشته می‌تواند جهان را اساساً تغییر دهد. حتی می‌توانید به‌طور تصادفی خود را از آینده حذف کنید. اما در مورد زمان حال هرگز این‌طور فکر نمی‌کنیم. هیچ‌کس با احتیاط زیاد و دست‌به‌عصا راه نمی‌رود که مبادا حشره‌ای را اشتباهاً از بین ببرد. تعداد انگشت‌شماری از افراد هستند که اگر از اتوبوس جا بمانند نگران آینده‌ای باشند که درنتیجه این اتفاق پیش خواهد آمد. تصورمان این است که چیزهای کوچک اهمیت چندانی ندارند، زیرا همه‌چیز درنهایت از بین می‌رود. وقتی جزئیات گذشته زمان حال ما را ایجاد کرده، پس هر لحظه از زمان حال ما نیز آینده ما را می‌سازد. به‌طور خاص، این بزرگ‌ترین معمایی است که بشر باید به آن بپردازد: علت وقوع اتفاق‌ها چیست؟ برایان کلاس در کتاب تصادف به این بزرگ‌ترین معمای بشریت پاسخ می‌دهد.

تصادفی که مرگ و زندگی چندصد هزار نفر را رقم زد

چه می شود اگر بدانید تصادف های کوچک بزرگ ترین اتفاقات این جهان را رقم می زنند؟ در اصل، رخدادهای به ظاهر بی اهمیت می توانند به تغییراتی چنان بزرگ منجر شوند که از مخیله هر آدمی خارج است. اگر به دنبال مثال مشخصی می گردید، برایان کلاس در همان صفحات اول کتاب تصادف شما را شگفت زده می کند. تنها کافیست به این بیندیشید که تعطیلات یک زوج، باعث مرگ چند صدهزار نفر و زنده ماندن چند صدهزار نفر دیگر شده است. در 30 اکتبر سال 1926 میلادی، آقا و خانم «استیمسون» از یک قطار بخار در «کیوتو»ی ژاپن پیاده شدند و به اتاق شماره 56 «هتل میاکو» که در همان حوالی بود رفتند. شش روز بعد، آقا و خانم استیمسون وسایل خود را جمع کردند و بعد از پرداخت صورت‌حساب‌شان از آن‌جا رفتند. می پرسید چطور؟ نوزده سال بعد یعنی در سال 1945 میلادی آقای اچ (هنری) ال. استیمسون وزیر جنگ آمریکا شد. این زمان مصادف بود با تصمیم کمیته جنگ برای بمباران اتمی ژاپن و کمیته کیوتو را به عنوان شهر اصلی قربانی بمباران اتمی انتخاب کرده بود. به هر حال، کیوتو خانه کارخانه‌های جدید دوران جنگ بود و باید نابود می شد. با این همه، استیمسون که از توکیو خاطرات خوبی داشت به شدت با بمباران توکیو مخالفت کرد و حتی پیش رئیس جمهور ترومن هم رفت و در نهایت موفق شد توکیو را از لیست اهداف بمباران اتمی خارج کند. به این ترتیب، تعطیلات شش روزه یک زوج، باعث نجات چندصدهزار نفر و مرگ چندصد هزار نفر دیگر شد.

نظریه آشوب و اثر پروانه ای

طرح نظریه آشوب از سوی پروفسور لورنتس باعث شد تا پایه‌های درک ما از چگونگی کار جهان از هم فرو بپاشد. بر اساس نظریه آشوب، حتی در یک جهان ساعت‌مانند با شرایط کنترل‌شده، تغییرات جزئی می‌تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. تنها با افزایش دما به میزان یک میلیونم درجه یا کاهش فشار اتمسفر به میزان یک تریلیونم بار، ممکن است آب‌وهوای دو ماه بعد، از آسمان آبی صاف به آسمانی با باران سیل‌آسا یا حتی طوفانی تبدیل شود. یافته‌های لورنتس مفهوم «اثر پروانه‌ای» را مطرح کرد، در این مفهوم تصور بر این است که بال زدن یک پروانه در برزیل می‌تواند باعث ایجاد گردبادی در تگزاس شود.

تصادف، شانس و آشوب

نظریه آشوب نحوه درک ما از جهان را تغییر داد. کشف لورنتس باعث مطرح شدن پرسش‌هایی تأمل‌برانگیز درباره وجود خود ما نیز شد. وقتی تغییری بی‌اندازه کوچک و ناچیز در سرعت باد باعث بروز گردباد طی چند ماه بعد می‌شود، در مورد تصمیم شما در مورد این‌که صبح روز سه‌شنبه به‌جای زدن دکمه چُرت/snooze روی ساعت از رختخواب بیرون بپرید چطور؟ آیا زندگی ما تحت کنترل انتخاب‌های بی‌اهمیت و بخش‌هایی ظاهراً تصادفی از بدشانسی یا خوش‌شانسی است؟ نکته گیج‌کننده این است: اگر برنامه‌ تعطیلات هنری استیمسون در سال 1926 میلادی می‌تواند چنین تأثیری بگذارد که صد هزار نفر دو دهه بعد، که هزاران مایل دورتر زندگی می‌کنند، زنده بمانند یا بمیرند، پس شاید نباید فقط نگران دکمه‌های چرت زدن‌مان باشیم. دکمه‌ چُرت و انتخاب‌های به‌ظاهر بی‌اهمیت 8 میلیارد نفر دیگر، نیز بر مسیر زندگی ما تأثیر می‌گذارد، حتی اگر متوجه این تأثیر نشویم.

ما روی هیچ چیزی کنترل نداریم…

ما در میدان دیدی محدود گیر افتاده‌ایم. همان‌طور که فضانوردان از فضاپیمای خود خیره می شوند، فضای دیدتان را گسترش دهید، آن وقت است که می‌بینید فردگرایی، سرابی بیش نیست. پیوستگی است که ما را تعریف می‌کند. در ابتدا، جهان درهم‌پیچیده وحشتناک به نظر می‌رسد. هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد به او بگویند کنترل چیزی در دست تو نیست یا تصمیم یک غریبه در آن‌سوی جهان یا تصمیمی که چندین دهه قبل به فراموش سپرده شده، می‌تواند ما را بکُشد یا باعث شود اقتصاد ما در رکودی فلج‌کننده سقوط کند. چه بخواهیم چه نخواهیم، جهان به این شکل کار می‌کند. حتی تصمیم‌ آن‌هایی که مدت‌هاست مرده‌اند همچنان اهمیت دارد. اگر در سال 1905 میلادی چهار کودک در ویسکانسین به قتل نمی‌رسیدند، حالا شما این جمله را نمی‌خواندید.

تصادف، تصادف و باز هم تصادف

نوسانات تصادفی می‌توانند در زمان و مکان پخش شوند و فرصت‌های غیرمنتظره یا بلایای فاجعه‌بار- یا هردوی این‌ها- را ایجاد کنند. زندگی میلیون‌ها نفر در ماداگاسکار در نتیجه وقوع جهشی در یک خرچنگ آلمانی که مدت‌ها از مرگش گذشته بود، تغییر کرد. هیچ طرح بزرگی در پسِ آن نبود. صرفاً یک حادثه بود که در نتیجه یک اشتباه ژنتیکی تصادفی رخ داد- و اثرات آن تصادف در وجود درهم‌پیچیده ما تقویت شد.

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید 

تو یکی نه‌ای، هزاری، تو  چراغ خود برافروز

برای اطلاع و بحث بیشتر در این زمینه به کتاب “تصادف” مراجعه کنید.