اشاره های طبی مولوی در حیطه “پزشکی جغرافیائی”
پزشکی جغرافیائی (Geographical Medicine) رشته نسبتا جدیدی است كه به شناخت عوامل طبیعی و اقلیمی موثر بر سلامت و بیماری انسان می پردازد و عمدتا متاثر از جغرافیای طبیعی است و در آن از تاثیر عوامل طبیعی مانند آب و هوا، تابش آفتاب، تشعشعات رادیواکتیو طبیعی، شدت و جهت وزش باد، ارتفاع منطقه، بافت و جنس و ترکیبات و اجزاء خاک منطقه، پوشش گیاهی و انواع موجودات زنده در آن محیط، کیفیت و کمیت آب، و حتی شرایط روانی و اجتماعی محیط زندگی بر سلامت انسان ها بحث می شود.
جغرافیای پزشکی به مطالعه پراکندگی جغرافیایی، علت ها، بروز و شیوع بیماری هایی می پردازد که به نحوی متاثر از شرایط محیطی می باشند. در این رشته علمی، محیط (شامل محیط اجتماعی، روانی، فیزیکی و شیمیائی، بیولوژیک) و نقش آن دربیماری های انسان مورد مطالعه قرار می گیرد. بنابراین اهداف اصلی پزشکی جغرافیائی عبارتند از تعیین و کشف کانون های وقوع بیماری، توزیع و پراکندگی جغرافیایی و محیطی بیماری، علت ها و عوامل محیطی که موجب وقوع و انتشار بیماری می گردند، رابطه عوامل و شرایط محیطی و بیماری.
پزشکی جغرافیائی علیرغم سابقه تاریخی آن، در سال های اخیر وارد حیطه های آموزشی و پژوهشی در علوم پزشکی شده است. ابزارها و روش هایی که در این شاخه از علوم تعریف شده اند برای پیشگیری و کنترل تعدادی ازبیماری ها در جمعیت های انسانی که غالبا بیماری های مکان (Place Diseases) خوانده می شوند کاربرد دارند. طبق تعریف، بیماری های مکان به آن دسته ازاختلالات و ناخوشی ها اطلاق می گردد که علت وقوع آنها در مکان جغرافیائی قرار داشته و طبیعتا با تغییر مکان جغرافیائی، وقوع آن بیماری نیز کنترل شود. مجموعه این بیماری ها موضوع بحث پزشکی جغرافیائی می باشد. در این زمینه، تاکنون مطالعات متعددی نیز در زمینه شناخت نقش فراگیر محیط در بیماری های انسانی صورت گرفته است. از جمله رابطه رفتارهای خاص انسانی (مانند ارتکاب جرم) با آب و هوا، معکوس شدن میدان مغناطیسی زمین و خطر وقوع پاره ای از سرطانها، افزایش میزان وقوع خودکشی با آلودگی هوا، و بیماری هائی مانند فلئوروزیس، سیاه زخم، زیکا، زامبی، وبا، بیماری های منتقل شونده از تعدادی از حشرات (مانند بیماری لایم) و وقوع تعدادی از بیماری های قارچی مفصلا مورد مطالعه قرار گرفته اند.
مولوی در دفتر نخست مثنوی در داستان پادشاه و کنیزک حکایت پادشاهی را نقل می کند که به قصد شکار به همراه اطرافیانش به بیرون شهر رفته بود. درآنجا کنیزکی زیبارو را دید و دل به او باخت و بر آن شد که او را به دست آورد. او با بذل و بخشش فراوان کنیزک را همراه خود به کاخ آورد اما دیری نپائید که کنیزک بیمار شد و پادشاه طبیبان را از هر سو فراخواند تا او را درمان کنند که در نهایت طبیب حاذقی را بر بالین کنیزک حاضر کردند و او معاینه را آغاز کرد و به فراست، سوالاتی ازکنیزک نمود تا علت بیماری او را تشخیص دهد:
نرم نرمک گفت شهر تو کجاست
که علاج اهل هر شهری جداست
واندر آن شهر از قرابت کیستت
خویشی و پیوستگی با چیستت
زان کنیزک بر طریق داستان
باز میپرسید حال دوستان
با حکیم او قصهها میگفت فاش
از مقام و خواجگان و شهر و باش
دوستان و شهر او را برشمرد
بعد از آن شهری دگر را نام برد
گفت چون بیرون شدی از شهر خویش
در کدامین شهر بودستی تو بیش
خواجگان و شهرها را یک به یک
باز گفت از جای و از نان و نمک
هدف این نوشتار پرداختن به جزئیات و اهداف این داستان از منظر مولوی نمی باشد. اما با توجه دقیق تر به ابیات فوق می توان دریافت که آنها یک نمونه روشن از آن دانشی است که امروزه تحت عنوان پزشکی جغرافیائی خوانده می شود و درآن مولوی به نقش و اثرات محیط زندگی و مشخصات آن، دوستان و آشنایان در محل اقامت، مدت اقامت در یک منطقه خاص اشاره می کند و ذکر می کند که تشخیص و درمان بیماری در هر مکان می تواند با مکان های دیگر متفاوت باشد.
پزشکی جغرافیائی کمک فراوانی در فرآیند تشخیص بالینی می کند که متعاقبا در درمان بیماری، کاهش هزینه های غیر ضروری و نهایتا در کنترل و پیشگیری آن بیماری نیز موثر خواهد بود. بر همین اساس در سال های گذشته رشته تخصصی ویژه ای در پزشکی بالینی بنام “پزشکی قومیت ها (Ethno-Medicine)” راه اندازی شده است که در آن تشخیص و درمان بیماری ها مبتنی بر شناخت و درک تفاوت هائی است که در جمعیت ها و قومیت های مختلف از نظر وقوع بیماری ها وجود دارد.
ابیاتی که از داستان پادشاه و کنیزک ذکرشد با کلیه ملاحظات تشخیصی و درمانی مطرح شده در پزشکی قومیتت ها و پزشکی جغرافیائی همخوانی دارد. می توان با مطالعه در آثار و نوشته های دانشمندان، حکیمان و فیلسوفان ایرانی به موارد بیشتری از اشاره های طبی در زمینه های دیگر نیز دست یافت.