1 فروردین 1402

پزشکی فرد محور

زمینه

امروزه “فرد محور کردن” در زمینه های فعالیت های آموزشی و تربیتی مورد توجه قرار دارد بطوریکه استدلال می شود روش های کلاسیک مبتنی بر ارائه الگوهای واحد که از شرایط متوسط  و میانگین جمعیتی اخذ می شود کاربرد موثر و موفقیت آمیزی در توسعه آموزش و پرورش ندارند و با توجه به تغییر شرایط شیوه های زندگی و انتقال جمعیتی population transition که در زمینه های سلامت، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و رویکردهای دیگر در عرصه جهانی پیش آمده، ایجاب می کند که روش های پیشگیری، درمانی، آموزشی، تربیتی مبتنی بر خصوصیات فردی طراحی و اجرا شوند.

پزشکی فرد محور

یکی از انتظارات امیدوارکننده انسان در قرن بیست و یکم درک چگونگی استفاده از دانش ژنوم در پیشگیری از بیماری ها و ارتقای سلامت در سال های مختلف زندگی است. به عنوان مثال، برنامه های غربالگری نوزادان به عنوان یکی از این موارد، در حال حاضر در بسیاری از کشورها در حال اجراست و با هدف کاهش خطر ابتلا، مرگ و ناتوانی در افرادی که ممکن است در معرض بیماری های ارثی قرار گیرند، اجرا می شود. با پیشرفت های روزافزون علوم ژنتیک، دستاوردهای مشابهی در دهه های آینده برای بیماری های بیشتر از جمله اختلالات روانی، بیماری های قلبی عروقی، سرطان ها، امید به زندگی و طول عمر بالاتر انتظار می رود. در این دوره پیش رو، امید بر آن است که بتوان روش های درمانی و پیشگیری را برای یک بیمار خاص و براساس ویژگی های آن فرد طراحی و اجرا نمود. این افق جدید را امروزه تحت عنوان پزشکی فرد محور Personalized Medicine می نامند.

ژنتیک پزشکی به طورکلاسیک متمرکز بر بیماری های ژنتیکی عموما نادر بوده است، در حالی که در دوره جدید پزشکی ژنومی، هدف اصلی پیش بینی خطروقوع و فرد محور کردن پیشگیری، تشخیص زودهنگام، کنترل، تصمیم گیری بالینی و درمان برای بیماری های پیچیده ولی رایج ترمانند بیماری های قلبی عروقی، دیابت، سرطان ها و مانند آنها می باشد.

فناوری‌های جدید مرتبط با دانش و روش های ژنومیک برای مداخلات زودهنگام در فرآیندهای بیماری و پیشگیری و برای تبدیل شدن به ابزارهایی برای کاربرد در پزشکی فرد محور جهت مداخلات منحصر به فرد برای هر بیمار به سرعت در حال رشد هستند. بنابراین در آینده نزدیک، پارادایم “یک اندازه برای همه one size fits all” ممکن است برای اقدامات درمانی و پیشگیری کارآیی فعلی خود را از دست داده باشد. این موضوع در اقتصاد سلامت و تکنولوژی های پزشکی نیز دوره جدید و اقتضائات دیگری را رقم خواهد زد.

بیماری‌هایی که منشأ آنها در زمینه ژنتیکی ماست، می‌توانند در سنین مختلف از 2 درصد در بدو تولد تا 65 درصد در طول زندگی ما را تحت تأثیر قرار دهند. در مجموع، این بیماری‌ها و شرایط تقریباً 30 درصد از پذیرش‌های بیمارستانی را تشکیل می‌دهند که از موارد خفیف تا بسیار شدید را شامل می‌شود. حداقل 5 درصد از جمعیت عمومی تا سن 25 سالگی معمولاً تحت تأثیر اختلالات و بیماری های چند عاملی قرار می گیرند، در حالی که نشان داده شده است که 8 درصد از جمعیت تا همان سن به یک اختلال ژنتیکی (از جمله ناهنجاری های مادرزادی) مبتلا می شوند. البته وقوع در طی سال های طول عمر و در گروه های سنی بالاتر بسیار بیشتر است. یک مطالعه در یک بیمارستان اطفال نشان داد که 11، 19 و 2 درصد از مجموع بستری‌ها به ترتیب مربوط به بیماری های «با ریشه ژنتیک»، «ناهنجاری‌های مادرزادی» و «احتمالاً ژنتیکی» بودند. وقوع نوع تک ژنی هیپرلیپیدمی در جمعیت عمومی حدود 1 تا 2 درصد است که این نیزعلت تقریبا یک چهارم حملات قلبی در افراد کمتر از 60 سال می باشد.

سابقه خانوادگی و ژنتیکی نقش اساسی در تشخیص خطر بالقوه وراثتی در افراد به ظاهر سالم در وقوع بیماری‌ها دارند. هدف کلی حوزه ژنتیک جمعیت تامین نیازهای پیشگیری، بالینی و روانی-اجتماعی افرادی است که در حال حاضرازاختلالات وراثتی رنج می برند و یا درمعرض خطربرای وقوع این بیماری ها در سنین بالاتر هستند.

بیماری های با زمینه ژنتیکی

اختلالات تک ژنی: اختلالات تک ژنی (که به آنها اختلالات مندلی نیز گفته می شود) توسط یک جهش ژنی ایجاد می شود و معمولاً در خانواده ها و به صورت نسلی گردش می کنند. این اختلالات الگوهای توارثی واضحی را در بیماران نشان می دهند. اگرچه این اختلالات معمولاً نادر هستند، اما ممکن است باعث بیماری شدید، عوارض و حتی مرگ شوند. اختلالات تک ژنی می تواند اطلاعات ارزشمندی از سیرطبیعی بیماری و سرنخ هایی برای ژن های خاص در برخی بیماری ها و صفات ارائه دهند. هزاران نوع از ناهنجاری کروموزومی و بیماری های تک ژنی وجود دارد. بسته به الگوی ازدواج، خانواده، سن پدری و غیره، برخی نادر هستند در حالی که برخی دیگر ممکن است نسبتاً شایع باشند. برخی از این اختلالات شامل این موارد هستند: اختلالات کروموزومی اتوزومال (سندرم داون)، اختلالات کروموزوم جنسی (سندرم ترنر، سندرم کلاین فلتر)، اختلالات اتوزومال غالب (بیماری هانتینگتون، نوروفیبروماتوزیس، آکندروپلازی، توبروس اسکلروزیس، سندروم مارفان)، برخی اختلالات اتوزومال مغلوب (فنیل کتونوری، کمبود آدنوزین دآمیناز، فیبروز کیستیک)، اختلالات مغلوب مرتبط با کروموزوم X (هموفیلی، دیستروفی عضلانی دوشن)، اختلالات غالب مرتبط با کروموزوم X (هیپوفسفاتمی فامیلی همراه با ریکتز، سندزوم آلپورت، نفروپاتی و ناشنوایی ارثی) و اختلالات میتوکندری (آتروفی بینایی لبر، برخی مشکلات روانی نوزادان و سندرم کرنز-سایر).

اختلالات چند عاملی: اختلالات چند عاملی (همچنین بنام اختلالات چند ژنی یا غیر مندلی نیز شناخته می شوند)، معمولاً در اثر تعامل و اثرات چندین ژن و در ارتباط با سبک زندگی و عوامل محیطی ایجاد می شوند وهنوز الگوی مشخصی از انتقال و وراثت وجود ندارند. اختلالات چند عاملی شامل برخی از ناهنجاری های مادرزادی شناخته شده (نقص لوله عصبی، اسپینا بیفیدا و آنسفالی)، بیماری آلزایمر، تصلب شرایین، افسردگی ، فشار خون بالا، اسکیزوفرنی، برخی سرطان ها، دیابت و فشار خون است. هنوز الگوهای انتقال نسلی برای اختلالات چند ژنی به اندازه بیماری های تک ژنی واضح نیست. بنابراین تخمین خطرانتقال وراثتی برای همه اختلالات چند عاملی آسان نمی باشد. به همین دلیل، اقدامات درمانی و کنترلی نیز دراین بیماری‌ها پیچیده و دشواراست. با این حال، خطر بروز اختلالات چند عاملی را می توان با استفاده از یک سابقه خانوادگی صحیح و قابل اطمینان برآورد کرد تا فرد بتواند برای کاستن از احتمال خطر بیماری، شرایط محیطی و سبک زندگی خود را به عنوان پیشگیری از وقوع آن بیماری و یا عوارض مربوط به آن مناسب سازی نماید.

ارزیابی سلامت از زوایه علوم ژنومی و پزشکی فرد محور

انسان ها به وضوح از نظر ویژگی های فیزیکی، شخصیتی، ژنتیکی و حساسیت خانوادگی با یکدیگر تفاوت دارند. علت بیماری در یک فرد کاملاً به محیط زندگی خاص او، سبک زندگی، زمینه ژنتیکی و تعاملات بین اینها بستگی دارد. بنابراین، یک بیماری لزوماً در فردی که در معرض یک عامل محیطی یا سبک زندگی خاص قرار دارد ایجاد نمی شود. به عنوان مثال، سرطان ریه در هر فردی که سیگار می کشد ایجاد نمی شود، در حالی که در برخی از افراد غیر سیگاری نیز ممکن است ایجاد شود. این صرفاً به این دلیل است که ممکن است عوامل محیطی دیگری در یک فرد مورد نیاز باشد که در افراد دیگری الزاما وجود ندارد. افراد از نظر زمینه های وراثتی و خانوادگی نیز متفاوت هستند. ارتباط و تعامل بین عوامل ژنتیکی و محیطی دهه ها پیش توسط لنسلوت هاگبن، دانشمند بریتانیایی به خوبی توضیح داده شد. او نوشته بود: “تفاوت‌های فردی که مردان و زنان از خود نشان می‌دهند تا حدی به این دلیل است که ژن‌های متفاوتی از والدین خود دریافت می‌کنند و تا حدودی  نیز به این دلیل است که ژن‌های یکسان در مکان های مختلف زندگی می‌کنند”. از اینرو، امروزه ” پزشکی فرد محور” در دوره جدید علوم ژنتیک مورد توجه خاصی قرار دارد. سندرم داون یا تریزومی کروموزوم 21 نمونه خوبی در این زمینه است. هیچ کس دقیقاً نمی داند که وقوع این اختلال کروموزومی چگونه با سن مادر در تعامل می باشد. بنابراین، اینکه بگوییم سندرم داون یک اختلال ژنتیکی است و نقش سن مادر را نادیده بگیریم، قطعا به نتیجه صحیحی در تصمیم گیری منتهی نمی شود. بنابراین امروزه هر جنبه‌ای از خصوصیات یک فرد در کنار زمینه های ژنتیکی باید در ارزیابی خطر وقوع بیماری ها در پزشکی فرد محور در نظر گرفته شود.

طیف وسیعی از آزمایش‌های ژنتیکی در حال حاضر در بخش های بالینی برای تشخیص بیماری‌ها در دسترس هستند. این آزمایش‌ها می‌توانند به پیش‌بینی خطر وقوع بیماری‌ و پیش آگهی مربوط به آنها برای انجام اقدامات و مراقبت های  پیشگیری در صورت نیاز کمک کنند.

تا همین اواخر، آزمایش های ژنتیکی عمدتاً در تشخیص اختلالات ارثی نادر استفاده می شد اما امروزه صدها آزمایش ژنتیکی برای برآورد خطر و خدمات مورد نیاز به بیماران و اعضای خانواده آنها در دسترس می باشد. همچنین آزمایش‌های ژنتیکی در پزشکی پیشگیری فرد محور نیزبرای پیش‌بینی خطر آینده درافراد بدون علامت با ارائه اقدامات خاص برای پیشگیری و تشخیص زودهنگام برای بیماری‌ها مورد استفاده می گیرد. علیرغم ارزش های فراوان خدمات ژنتیک در پیشگیری از بسیاری از بیماری ها، باید توجه داشت که این آزمایش ها دارای محدودیت هایی نیز می باشند: آزمایش‌های ژنتیکی قطعی نیستند و هیچ آزمایشی نمی‌تواند با قطعیت کامل هیچ ویژگی، بیماری یا وضعیتی را در یک سیستم پیچیده بیولوژیکی مانند بدن انسان و برای در طول زندگی در یک فرد پیش‌بینی کند. علاوه بر این، نمی توان ریسک را صرفاً بر اساس مشخصات و اطلاعات شخصی برآورد کرد بلکه لازم است تا برخی ویژگی‌ها (یعنی شیوع واریانت‌های ژن، همبستگی‌های ژنوتیپ-فنوتیپ، و تعاملات ژن-ژن و ژن-محیط و غیره) در جمعیت عمومی یا گروهی از افراد مشابه با فرد مورد نظره نیز دراین زمینه در نظر گرفته شوند. این موضوع برای برآورد خطر ابتلا به یک بیماری به ویژه در اختلالات پیچیده غیر مندلی و بدون الگوی وراثت واضح اهمیت دارد. به عنوان مثال، فرانسیس کالینز سال ها پیش مقاله ای در مورد یک مورد فرضی منتشر کرد که انتظارات، محدودیت ها و ارزش های پیش بینی آزمایش های ژنتیکی را نشان می داد. در این مقاله، یک مرد جوان 23 ساله تحت آزمایش ژنتیک برای برخی از بیماری های رایج قرار گرفته بود. آزمایش ژنتیک طیف نسبتاً وسیعی از خطرات را برای بیماری های خاصی و بر اساس ژن های مربوط به هر بیماری گزارش می کرد. پس از آن به او توصیه شد که سیگار را ترک کند، پس از 45 سالگی کولونوسکوپی منظم انجام دهد و به طور منظم داروهای کاهنده چربی مصرف نماید در حالی که این توصیه ها علیرغم برآوردهای خطر مربوطه قطعا کافی نیست زیرا بسیاری از موارد دیگرباید در این زمینه وقبل از توصیه های مراقبتی و پیشگیری در نظر گرفته شده باشند.

به عنوان توضیح بیشتر، زمانی که یک بیماری ژنتیکی پیش‌بینی و تشخیص داده شد، می‌توان با کنترل محیط و سبک زندگی بیماران، اثرات نامطلوب آن را تا حدودی اصلاح کرد تا تظاهرات و عواقب نامساعد کاهش یابد و یا ظاهر نشود. به عنوان مثال، فنیل کتونوری به عنوان یک اختلال ژنتیکی شناخته شده است که در آن کودک مبتلا نمی تواند اسید آمینه ضروری فنیل آلانین را متابولیزه کند. تجمع بیش از حد فنیل آلانین منجر به عقب ماندگی ذهنی غیرقابل برگشت در کودک می شود. بدیهی است که فعلا ما قادر به پیشگیری کامل از این ناهنجاری ژنتیکی نیستیم. اما می‌توانیم با کاهش یا حذف قرار گرفتن در معرض فنیل آلانین، احتمال زندگی طبیعی کودک مبتلا را با ارائه رژیم غذایی کم فنیل آلانین افزایش دهیم.

یکی از کاربردهای دیگر آزمایش های ژنتیک در پزشکی فرد محور، فردی کردن دارودرمانی است. این حوزه جدید “فارماکوژنومیکس” نامیده می شود که در آن پیش فرض بر آن است که اطلاعات ژنتیکی هر بیمار(که با دیگری متفاوت است) بر اثربخشی، ایمنی و سمی بودن داروها و بخصوص زمانی که جهش خاصی نیز اتفاق افتاده که هدف دارویی، گیرنده ها، مکانیسم های انتقال دارو یا گیرنده ها را تحت تاثیر قرار می دهد تاثیر می گذارد. امروزه، آزمایش های فارماکوژنومیک به طور وسیعی برای اقدامات بالینی برای دارو درمانی فرد محور در دسترس می باشد.

برآورد خطر: همانطور که قبلا اشاره شد، حداقل یک سوم بیماری ها در جمعیت عمومی ممکن است منشا ژنتیکی و خانوادگی داشته باشند. تقریباً هر یک از ما نیز در میان دوستان، همکاران، اعضای خانواده و غیره اشخاصی را می شناسیم که فوت کرده ویا از یک بیماری خاص و یا مزمن رنج می برند. به همین دلیل، معمولا علاقه داریم تا بدانیم که آیا ما نیز خطر ژنتیکی و خانوادگی برای ابتلا به همان بیماری‌ را به طورمشابه داریم تا در صورت لزوم قبل از اینکه دیر شود اقدامات پیشگیری لازم را انجام دهیم. برای دستیابی به هدف اشاره شده این برنامه، خطر بیماری با استفاده از گایدلاین بیماری های فامیلی تعیین و شناسایی می شود.

برآورد خطر یک بیماری بر اساس اطلاعات ژنومی و پروفایل شخصی یک فرد اصولا برای ایجاد انگیزه در آن فرد جهت تلاش برای تغییر رفتار و سبک زندگی سالم و یا اقدامات درمانی مورد نیاز لازم است. از اینرو ارتقا دانش جامعه در درک اطلاعات ژنتیکی، مفاهیم ژن‌ها، اصول ژنتیک، اصل و نسب و وراثت‌پذیری، خطر وراثتی و پیش‌بینی خطر اهمیت دارد تا اقدامات بالینی و پیشگیری مبتنی بر شواهد از بیماری‌های خاص، ناتوانی و مرگ و میر در میان افراد با خطر ابتلا به بیماری‌ها فراهم شود.

سابقه فامیلی: اطلاعات سابقه خانوادگی یک ابزار مفید و با اهمیت در ارزیابی خطر بیماری در مراقبت ها و اقدامات پیشگیری می باشد واینکه وقتی یک بیماری خاص در خانواده ای وجود دارد و به صورت نسلی گردش می کند، چه کمکی برای اقدامات بالینی و پیشگیری در مورد آن بیماری می کند. تجمع فامیلی یک بیماری ممکن است نقش زمینه ژنتیکی را نشان دهد و همینطور این تجمع می تواند نشان دهنده عوامل محیطی مشترک در یک خانواده بوده باشد. بدیهی است که خویشاوندان خونی بخش بزرگی از ژن‌های خود را در مقایسه با افراد غیرهمخون با یکدیگر مشابه هستند. به همین دلیل است که در برخی از خانواده‌ها شاهد برخی بیماری‌ها و ویژگی‌های مشترک هستیم. با این حال، تجمع فامیلی لزوماً به این معنی نیست که منشاء ژنتیکی برای آن بیماری ها و صفات در خانواده ها وجود داشته باشد. این تجمع ها ممکن است در نتیجه قرار گرفتن در معرض خطر محیطی مشترک در خانواده و یا حتی به صورت تصادفی به وجود آیند. در هر صورت، وجود تجمع فامیلی فرصتی برای شناسایی و بیرون کشیدن افراد در معرض خطر درخانواده از آن شرایط برای جلوگیری از ابتلا به یک بیماری می باشد.

همانطور که اشاره شد، اطلاعات سابقه خانوادگی در ارزیابی خطر بیماری برای کلیه اقدامات پیشگیری حایز اهمیت بسیارمی باشد. بسیاری از بیماری‌های شایع وجود دارند که به‌طور غیر تصادفی در خانواده‌ها تجمع دارند، از جمله می توان به بیماری‌های عروق کرونر قلب، برخی از نقایص مادرزادی، اختلالات عصبی و رفتاری و برخی سرطان‌ها مانند سرطان پستان، تخمدان و کولورکتال اشاره کرد. منتها باید توجه داشت که وجود یک بیماری مشترک در برخی ازاعضای یک خانواده تنها به دلیل شانس نیز ممکن است رخ دهد. طبق تعریف، ویژگی‌های زیر در مورد وقوع یک بیماری در خانواده نشان می‌دهد که تجمع خانوادگی غیرتصادفی است:

  • افراد سالمی که سابقه خانوادگی این اختلال را دارند، در طول زمان، بیشتر از سایر افراد مشابه بدون سابقه خانوادگی، به این بیماری مبتلا می‌شوند
  • بستگان افراد مبتلا نسبت به افراد کنترل قابل مقایسه، فراوانی بیشتری از این اختلال را دارند
  • بستگان افراد مبتلا نسبت به جمعیت عمومی فراوانی بیشتری از این اختلال دارند
  • اگر بتوان این بیماری یا خصوصیت را به صورت کمی اندازه گیری کرد (مثلاً فشار خون)، یک همبستگی آماری مثبت بین همسران افراد ممکن است مشاهده شود

ارزیابی خطر خانواده با استفاده از تعداد اعضای خانواده مورد نظر، سطح رابطه بیولوژیکی آنها با فرد مورد اولیه، سبک زندگی، محیط و سن شروع بیماری در آن افراد اندازه گیری می شود. بر این اساس، افراد عمدتاً به گروه‌های با خطر پایین، متوسط، پرخطر و بسیار پر خطر طبقه‌بندی می‌شوند و قبل از اینکه دیر شود، شروع به انجام اقدامات پیشگیری و یا بالینی برای پیامدهای ناخواسته می‌کنند. پس از برآورد سطح خطر، به افراد در معرض خطر پایین توصیه می شود تا از اقدامات پیشگیری رایج و استاندارد توصیه شده پیروی کنند. به افرادی که در معرض خطر متوسط قرار دارند توصیه می شود تا با اصلاح در سطح خطر برآورد شده از طریق تغییر سبک زندگی، اقداماتی برای تشخیص زودهنگام بیماری انجام دهند. نهایتا افرادی که در معرض خطر بالاتر هستند نیز باید اقدامات اختصاصی تر، آزمایش ها و ارزیابی های ژنتیکی بیشتری را انجام دهند.

برای اندازه گیری سطح خطر از روش “تجمع فامیلی” برای برآورد شانس وقوع در زمینه خانوادگی و ژنتیکی بیماری و یا صفت خاصی درافراد استفاده می شود که البته در ابتدا بر اساس سطح در معرض خطر بودن فرد و اطلاعات فنوتیپی (بدون نیاز به داده های ژنوتیپ) می باشد تا نشان دهد که آیا بیماری در خانواده ها بیش از حد انتظار اتفاق افتاده است یا خیر. این روش نشان می دهد که چگونه زمینه خانوادگی بیماری در ارتباط با درجه یا نوع رابطه، سن، جنسیت و یا مواجهه های محیطی قرار می گیرد. پس از اندازه گیری سطح خطر نیز، شاخص “وراثت پذیری” محاسبه می شود تا نشان دهد که چه مقدار از تجمع فامیلی آن بیماری یا صفت می تواند به طور خاص به زمینه ژنتیکی نسبت داده شود. البته ممکن است پس از آن، از اندازه های دیگری مانند موارد ذیل نیز برای تعیین الگوی انتقال آن بیماری یا صفت در خانواده‌ و برای ارزیابی های بیشتر برای خطر وقوع در افراد استفاده شود:

recurrence risk ratio  •

correlation and covariance measures  •

variance components modelling •

segregation analysis•

دو نمونه

  • سرطان کولورکتال: شاید اعتقاد بر این باشد که سبک زندگی و قرار گرفتن در معرض خطرات محیطی (از جمله سیگار کشیدن، اضافه وزن، عدم تحرک و تغذیه) با افزایش خطر ابتلا به سرطان کولورکتال (CRC) مرتبط است. با این حال، این سرطان در حال حاضر غالبا به عنوان یک بیماری ژنتیکی شناخته می شود که در اثر جهش در برخی از ژن ها ایجاد می شود. شواهد نشان می دهند که داشتن حداقل یک خویشاوند درجه اول مبتلا به CRC خطر ابتلا به این سرطان را تقریباً دو برابر افزایش می دهد. همچنین برخی از سندرم های پرخطر وجود دارند که از نظر بالینی به عنوان ارتباط با CRC مورد بررسی قرار گرفته اند (مانند پولیپوز آدنوماتوز فامیلی (FAP) و سرطان کولورکتال غیر پولیپوز ارثی (HNPCC)). مقدار خطر وقوع سرطان کولورکتال در اعضای خانواده HNPCC با استعداد ارثی حدود 80 درصد است. FAP یک اختلال اتوزومال غالب است. شواهد نشان می دهند اگر چنانچه اقدامات پیشگیری انجام نشود افراد مبتلا به FAP تا اواسط 30 سالگی به سرطان کولورکتال مبتلا خواهند شد. سی درصد موارد نیز ناشی از جهش های جدید است. اقدامات ژنتیکی برای مشاوره با اعضای خانواده یک فرد مبتلا به FAP/HNPCC وجود دارد که در صورت مثبت بودن، مراقبت های پیشگیری ضرورت خواهد داشت. اخذ اطلاعات در مورد سابقه خانوادگی کامل، رژیم غذایی، شیوه رفتار و سبک زندگی در خانواده ها برای تعیین نوع اقدامات پیشگیری و مراقبتی کمک می کند. 
  • ابتلای همزمان: وقوع همزمان دو (یا چند) بیماری که یکی از آنها دارای زمینه شناخته شده ژنتیکی قوی تری باشد، اصولا نشان می‌دهد که وقوع بیماری دیگر نیز به احتمال زیاد دارای برخی از زمینه های ژنتیکی است. برخی از نمونه‌هایی از این نوع که شناخته شده اند عبارتند از: بروز همزمان سندرم داون با لوسمی، سندرم داون با بیماری آلزایمر، سرطان سینه با سندرم کلاین فلتر (سندرم XXY)، پولیپوز آدنوماتوز فامیلی با سرطان روده بزرگ، و هموسیستینوری همراه با ترومبوز و آترواسکلروز. اخذ سابقه خانوادگی افرادی که در معرض خطر بیشتری برای برخی از این بیماری ها هستند باعث می شود تا هر چه زودتر اقداماتی را برای پیشگیری و کاستن از پیامدهای نامطلوب انجام دهیم.

دیدگاهتان را بنویسید